كربوهيدرات*ها و خستگی
متأسفانه به طور طبيعی نمی*توان مقدار زيادی گليكوژن در عضلات ذخيره كرد؛ لذا، مقدار گليكوژن عضلانی ممكن است فقط برای يك ساعت ورزش شديد هوازی دوام داشته باشد. همان طوری كه ذخاير گليكوژن عضلانی درحين ورزش*های طولانی خالی می*شود، خون كمك مي*كند تا براي حفظ توليد انرژی در يك سطح معيني گلوكز را از كبد به عضلات آزاد نمايد. ولي چون ذخاير گليكوژن كبد هم محدود است، نهايتاً كبد براي تهيه گلوكز مناسب خون ناتوان خواهد شد.
به روش*هاي مختلف منابع محدود كربوهيدرات بدن در خستگي دخالت دارند.
در مسابقات استقامتي با انفجارهاي سريع متناوب در مدت زمان طولاني مثل: فوتبال و بسكتبال و هم مسابقات هوازي طولاني مثل دو ماراتن(km195/42) مؤثرتر مي*باشد.
اساساً يك بازيكن فوتبال، نود دقيقه يا بيشتر را با سرعت زياد در فواصل پراكند، دوهاي بسيار سريع با زمان*هاي برگشت به حال اوليه كم همراه با دويدن*هاي طولاني، نرم و آهسته (jogging) مي*دود. در حين دوهاي خيلي سريع تارهاي عضلاني FT به سرعت گليكوژن را مورد استفاه قرار مي*دهند، بالاخره، در طول مراحل پاياني نيمه*ي دوم مسابقه، گليكوژن اين تارها، براي تحمل دوهاي خيلي سريع ممكن است كاهش پيدا كند. اين عدم توانايي براي حفظ سرعت مطلوب در طول بازي نمونه*اي از خستگي است.
در يك دوي ماراتن خستگي به دلايل مختلفي اتفاق مي*افتد:
اولاً كاهش گلوكز خون اين دوندگان، مغز را از منبع انرژي اصلي خود محروم نموده و نهايتاً دونده احساس ضعف خواهد كرد.
ثانياً تخلية گليكوژن در تارهاي عضلانيST در پايان مسابقه، ممكن است اثرات مختلفي برجا بگذارد. گرچه براي تارهاي ST چربي به عنوان يك منبع انرژي لازم خواهد بود و چون سيستم انرژي اكسيژن نمي*تواند به همان سرعتي كه (ATP) از گليكوژن تأمين مي*كند، از چربي تأمين نمايد، سرعت، رفته رفته كاهش خواهد يافت. اگر بخواهيد سرعتتان را با توليد مقدار (ATP) كافي حفظ نماييد، تعداد تارهاي عضلاني FT جديدي لازم خواهيد داشت. از آنجايي كه مشخص شده كه انرژي رواني، تارهاي عضلاني FT را فعال مي*كند، لذا حفظ سرعتتان از نظر رواني استرس*زا و خسته كننده خواهد بود.
پرواضح است، نظرية اساسي زير، استفاده از كربوهيدرات*ها را به عنوان يك كمك نيروزا در جهت حفظ سطوح گلوكز مناسب خون و گليكوژن عضله در حين ورزش*هاي شديد طولاني مورد حمايت قرار مي*دهد